سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مأوای من و خدا و دیگر هیـــــــــــــــــــچ...


ساعت 8:22 عصر یکشنبه 87/4/30

..... 

یه چیزیم هست ولی نمیدونم چمه!؟ یه چیزی می خوام ولی نمیدونم چیه! ... ولی تو میدونی من چمه و چی میخوام...!

مولای یا مولای!  أنت المولا و أنا العبد و هل یرحم العبد إلّا المولا !

خدا ! مثل قبل ترها بغض گلوم دیگه راحت نمی ترکه...!

خدایا ! چرا دیگه هر چی چشام می باره آروم نمیشه ! و تازه یه جورایی نا آروم ترم

 می شه !!!

نمیدونم چم شده؟!شاید خل شدم !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فک کنم دارم دیوونه تر می شم!؟... خودت میدونی که دیوونه چیم؟

خدا ! آخر این دیوونگی چیه؟ ها؟

یعنی همونیه که من بهش فک میکنم؟همونی که ثانیه های عمرمو به انتظار رسیدنش تحمل میکنم، ها؟

یعنی همونه؟! آره ؟! خودشه ؟!

وای که چقد اون لحظه ............ 

امسال ماه رجب یه جوریم نه؟من حال خودمو دوست ندارم  تو رو نمیدونم ؟؟!!!!

خدایا  ! الان بیشتر از هر لحظه عمرم تنهائیم رو احساس می کنم، خیلی بیشتر از همیشه فقط تورو میبینم که هستی و موندی و تا همیشه برام میمونی.

خدایا این احساس رو دوست دارم،و باهاش زندم.

ولی یه چیزی رو بهت بگم؟یه جور اعتراف که فقط برا تو میشه گفت:

" خداا، خداا ، خدااااااا .... ؟یه حس عجیب داره خفم میکنه، شاید یه جور بهت، یه حیرت که یه سکوووت عجیب تری همراهشه .یا شادی یه نگرانی زیاد از در جا زدن که خیلی ترسناکه.

خدایا دلم می خواد سرم داد بزنی، خوب می دونی که طاقت کوچیکترین صدای بلندی رو ندارم  و داغونم میکنه، ولی عجیب دلم میخواد سرم داد بزنی، نمیدونم چراا ؟!!

شاید دلم میخواد یه ذره هم که شده این همه بی حرمتی رو به رخم بکشی .یه ذره حالیم بشه که بابا فاطمهههه!چه خبره؟ هیچ  حالیته  خدا داره برات چی کار میکنه؟

هیچ می فهمی که خدا چرا این همه نووور ریخته دورو برت؟ بهش فک کردی؟ فهمیدی باهات چی کار  داره که اینطوری ساپورتت می کنه یا نه؟؟؟

نمیدونم ،اصلا چند وقته که دلم میخواد بشینم و هیچی نگم، فقط بهت زل بزنم. با دل و اشکم باهات حرف بزنم و همه تنهائیمو  مال تو کنم.

یه جورایی دیگه نمیتونم با زبونم برات حرف بزنم،فقط دلم میخواد با دلم با هات حرف بزنم و دلمم که ما شاءالله... خودت بهتر میدونی چه حال و روزی داره!

اینطوری بهتره ! چند روز پیش شنیدم که  حرف زدن با تو اگه با دل باشه خیلی ارجح تر ازحرف زدن  با زبونه.و مثل همیشه بازم احساسم و حال دلمو با پیامت تایید کردی.

 خداااااا

 تو کی هـــــــــــستی که برای رفتنت      من باید از خودمم دل بکنم

تو کی هستی یا چی خوندی تو چشام      که حالا تمـــــام آرزوت منم

 

+++ اعتکاف هم داره میاد و. باز من  و خدا و دل..     

 

برگرفته از دل

 


¤ نویسنده: کبوتر نور

نوشته های دیگران ( )